در طول سالها، 60 هنرمند کانادایی این افتخار را داشتهاند که آثار خود را در یک غرفه کوچک و زاویهدار ساخته شده از چوب و شیشه که در انتهای تالاب ونیزی قرار دارد، به نمایش بگذارند.
اما این اولین بار است که هنرمند غرفه را با نخهای دلپذیر از مهرههای آبی کبالتی میپوشاند که خطوط ساختمان را تغییر داده و نرم میکند.
این مهرهها اولین نگاهی به Trinket توسط هنرمند اهل پاریس، Kapwani Kiwangi، متولد همیلتون، نماینده کانادا در بینال ونیز، معتبرترین نمایشگاه هنری جهان، ارائه میکند.
کیوانگا در نمایشگاه خود، به معنای واقعی کلمه و به صورت استعاری، نقاط تجارتی را که از ونیز، زمانی یکی از مهمترین بنادر اروپا، در سراسر جهان گسترش یافت، و تأثیری که داشت، به هم متصل میکند.
برای قرن ها، مهره ها، به اصطلاح مهره هادر جزیره شیشهای نزدیک مورانو تولید میشدند و به عنوان ارز و مبادله استفاده میشدند، در قرن شانزدهم زمانی که بازرگانان و کاشفان اروپایی دامنه جهانی خود را گسترش دادند.
کیوانگا از استودیوی خود در رم پیش از افتتاحیه دوسالانه ونیز در 20 آوریل گفت: “این قطعات کوچک، کوچک و مینیاتوری شیشه، دنیای مدرن و پست مدرن ما را شکل داده اند.”
“من علاقه مندم که چگونه مواد می توانند اسناد تعامل انسانی، اجتماعی و سیاسی باشند.”
اتفاقاً در همان سالی که او به عنوان نماینده کانادا در بینال انتخاب شد، در ایتالیا به عنوان هنرمند در ویلا مدیچی زیبا، بخشی از آکادمی فرانسه، در نزدیکی بالای آکادمی کروچی در رم زندگی میکرد. .
علاقه به عدم تعادل قدرت
این مهره هااز کلمه پرتغالی به معنی “شمارش” با همه چیز، از چوب استوایی گرفته تا طلا که به اروپا آورده شد و برای ساختن و تزئین همه چیز از صندلی در خانه ها تا کلیساهای مرتفع استفاده می شد، مبادله شد.
کیوانگا، که کارش عمدتاً به عدم تعادل قدرت، از ژئوپلیتیک گرفته تا نهادی، میپردازد، میگوید: در جوامع آمریکای جنوبی و آفریقا، مهرهها معامله میشد، اما اقتصاد محلی و انسجام اجتماعی را مختل کرد.
در داخل غرفه، دیوارها هنوز تزئین شده است مهره هااینها با مواد اولیه مختلفی که زمانی با آنها مبادله می شد – چوب قرمز پرنامبوکو از برزیل، ورق طلا و فلز منبت کاری شده اند. چهار مجسمه یکسان مواد آغشته به مهره نقاط تماس فیزیکی و روایی را تشکیل می دهند.
کیوانگا که اکنون 40 ساله است، در مرکز شهر همیلتون در خانواده کارگری زیمبابوه بزرگ شد. مادرش او را با هنر آشنا کرد – از موزاییک در تالار شهر همیلتون و نقاشیها و مجسمههای گالری هنری انتاریو گرفته تا موزهها در سفرهایشان – در حالی که خانوادهاش او را تشویق میکردند که به بیان شخصی بیش از جستجوی ثروت اهمیت دهد.
او میگوید: «من هرگز این فشار موفقیت مالی را احساس نکردهام، و خیلی زود معنای آزادی را برای من مشخص کرد: توانایی انتخاب کاری که میخواهم انجام دهم. – هدیه خوبی بود.
آموزش ابتدایی
ایده هنرمند شدن تا اواسط 20 سالگی به ذهن او خطور نکرد، پس از تحصیل در دانشگاه مک گیل در دانشگاه مک گیل در مونترال و کار کردن به عنوان مستندساز در اسکاتلند برای چندین سال.
او در مورد این فیلم و عدم توانایی در اظهار نظر کامل در نسخه نهایی گفت: «به نظرم این فیلم برای من خیلی محدودکننده بود. “اما من واقعاً نمی دانستم هنر چیست، بنابراین یک سوال باز بود: آیا می تواند یک فضا باشد و من چه چیزی می توانم از آن بسازم؟”
کیوانگا یک بورسیه تحصیلی کوچک برای شرکت در Beaux Arts de Paris به مدت دو سال دریافت کرد و به دنبال آن یک برنامه تحصیلات تکمیلی دو ساله دیگر در شمال فرانسه برگزار شد. آن چهار سال «تحقیق»، به قول خودش، او را متقاعد کرد که به عنوان یک هنرمند این کار را بسازد.
این انتخاب با آزادی و به رسمیت شناختن نتیجه داد. کیوانگا در بهترین گالریهای جهان به نمایش گذاشته و جوایز بینالمللی از جمله جوایز معتبر فرانسوی دریافت کرده است. جایزه مارسل دوشان که 35000 یورو دریافت کرد برای نصب «گلهایی برای آفریقا» در مرکز پمپیدو پاریس، جایزه هنری سوبی کانادا و جایزه هنرمند فریز آمریکایی.
او قبل از اینکه هنرمند شود، میخواست دانشمند شود، اما میخواست آثارش مخاطبان بیشتری داشته باشد. با این حال، انگیزه برای کاوش در هسته هنری او است.
من فقط این سوال را از خودم میپرسم و بعد میگویم، خوب، چه کسی دیگر به این فکر کرده است؟ و سپس افرادی را که دههها را صرف تحقیق در این زمینه کردهاند، بخوانید و سپس سؤالات خاصتری بپرسید.»
آنچه از این پرسشها و شکلگیری خلاقانه ناشی از آنها بیرون میآید، آثار حجیم و انتزاعی است که داستانها و ایدههای پیچیده را به زیبایی ترکیب میکنند.
آنها شکل همه چیز را دارند، از ورقه های شناور و شفاف به رنگ صحرا و مجسمه های پر زرق و برق گرفته تا ترکیب رنگ هایی که طراحان صنعتی برای ایجاد روحیه یا کنترل ترافیک در ادارات، بخش های روانپزشکی و زندان ها استفاده می کنند.
در Trinket، همانطور که در نمایشگاه کیوانگا که بخشی از یک نمایشگاه گروهی در آخرین دوسالانه ونیز بود، اغلب جنبه یا مواد خاصی را که مربوط به اقتصاد استعماری و بازرگانی است، برجسته میکند. این می تواند قیر، سیزال، ماسه و شیشه نیز باشد گل آرایی او آن را از شام های دیپلماتیک که بخشی از تلاش کشورهای آفریقایی برای استقلال بود، بازسازی کرد.
در نمایشگاه های دیگر، او نظارت نژادی را با نمایش بررسی کرد نورافکن های پلیس به صورت مهره های ریز ذوب شدند و حجاب فلزی عظیمی را تشکیل دادندبا الهام از آثار یک دانشمند آمریکایی سیمون براون.
“شخصیت من لایه های زیادی دارد”
اگرچه نژاد گاهی بخشی از کار او است، اما یکی از جنبه های متعدد عدم تعادل قدرت است که او به بررسی آن می پردازد. او می گوید که اولین هنرمند سیاه پوستی که در غرفه کانادایی در ونیز اجرا می کند برای او اهمیت چندانی ندارد.
«اگر برای دیگران مهم است [use] آن برچسبها اول علاقه دارند، بعد خوب است، این داستان آنهاست. در شخصیت من لایههای زیادی وجود دارد، و گاهی اوقات سخت است که آن را ساده یا ضروری ببینیم.»
او میگوید علیرغم موفقیت بینالمللیاش، به استراتژی در دنیای هنری که عمدتاً استعدادهای زنانه را نادیده میگرفت و تا همین اواخر عملاً هنرمندان سیاهپوست را ممنوع کرده بود، فکر نمیکرد. او میگوید تاکید خانوادهاش بر آزادی – تا زمانی که میتوانید اجاره خانه را بپردازید، کاری را که دوست دارید انجام دهید – هنوز انتخابهای زندگی او را آگاه میکند.
او گفت: “من فقط با آنچه می خواهم، عشق به چیزها، علاقه و کنجکاویم پیش می روم.”
“توقعاتم خیلی کم است، اما از نظر کاری جاه طلبی زیادی دارم. بعد از آن، بقیه یک نوع سروصدا است. این بازی دیگران است.”